آهای آسمان
من دوبال ابری میخواهم
تا باد مرا به دورها برد
درزیر باران ها ی موسمی
و صدای آواز خشم آلود تندرها
درزیر نور آتش بازی صاعقه ها
میخواهم باد مرا ببرد
به سرزمین های دور
جایی که عشق ، بوسه های آبی اش را نثار میکند
و گل های داودی پرپر نمی شوند
آه آسمان
میگویم به من دوبال ابری بده
تا فراموش کنم که زمین آلوده است
با تلخی ها و غم ها
و دشمنی ها
و دشنام ها
بگذار دستهایم را بدستهایت گره زنم
ای دوست
ونگاهم را به نگاهت
تا قلب مرا بشناسی
و بدانی
که راه دریا ها از میان قلب ها میگذرد
و راه کوه ها
و راه کوچه ها
وراه خانه ها
باید از میان قلب خود بگذری
من دوبال ابری میخواهم
تا باد مرا به دورها برد
درزیر باران ها ی موسمی
و صدای آواز خشم آلود تندرها
درزیر نور آتش بازی صاعقه ها
میخواهم باد مرا ببرد
به سرزمین های دور
جایی که عشق ، بوسه های آبی اش را نثار میکند
و گل های داودی پرپر نمی شوند
آه آسمان
میگویم به من دوبال ابری بده
تا فراموش کنم که زمین آلوده است
با تلخی ها و غم ها
و دشمنی ها
و دشنام ها
بگذار دستهایم را بدستهایت گره زنم
ای دوست
ونگاهم را به نگاهت
تا قلب مرا بشناسی
و بدانی
که راه دریا ها از میان قلب ها میگذرد
و راه کوه ها
و راه کوچه ها
وراه خانه ها
باید از میان قلب خود بگذری
تابه قلب من دست یابی
ای آسمان
به من چشمانی از باران بده
تا اندوه گرانم را ببارم
برراه ها
و کوه ها
وکوچه ها
تا شاید رنگین کمانی بسازم
از نگاه اشگ آلودم
تا قلب تو
ای همزنجیر
ای آسمان
به من چشمانی از باران بده
تا اندوه گرانم را ببارم
برراه ها
و کوه ها
وکوچه ها
تا شاید رنگین کمانی بسازم
از نگاه اشگ آلودم
تا قلب تو
ای همزنجیر
ای همراه
ای دوست
تا به تو بگویم
که همه راه ها از میان قلبها میگذرند
و تو اگر قلبت را برجای نهی
درتیرگی راهها گم میشوی
نویسنده : طناز رخزد » ساعت 9:39 صبح روز سه شنبه 87 خرداد 21